جدول جو
جدول جو

معنی تنگ سودا - جستجوی لغت در جدول جو

تنگ سودا
(تَ سَ / سُو)
خلاف گشاده دل. کسی که در داد و ستد سختگیر باشد. بدمعامله:
مرد تاجر گشاده دل باید
تنگ سودا کشد زیان فراخ.
سنجر کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگ سودا
تصویر سنگ سودا
سنگ پا، نوعی سنگ سوراخ سوراخ بسیار سخت است که در حمام چرک پا را با آن پاک می کنند، سنگ خاز
فرهنگ فارسی عمید
(سَ گِ)
حجرالافروج:
بهر پای خود کسی آخر بدستم میگرفت
گر در این گرمابه من هم سنگ سودا بودمی.
حاجی محمدجان قدسی (از آنندراج).
کوه کن افشرده هرگه سوزن مژگان خویش
بیستون را آب همچون سنگ سودا برگرفت.
محمد سلیم (از آنندراج).
سنگ پا هرچند باشد سخت رو پامال میگردد
قیاس حرف ما شوریدگان از سنگ سودا کن.
میرزا رضی دانش (از آنندراج).
رجوع به حجرالافروج شود
لغت نامه دهخدا
(تَ لَ)
تنگی است در کوههای بختیاری که نقوش برجسته ای از عهد اشکانیان در آنجا یافته اند. رجوع به تاریخ صنایع ایران شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان پشت کوه باشت و بابویی است که در بخش گچساران شهرستان بهبهان واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(تَ دِ)
دهی از دهستان و بخش قیروکارزین است که در شهرستان فیروزآباد واقع است و 329 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تَ بِ سَ / سُو)
تبی که از مادۀ سودا باشد:
بدرد من چرا نادردمندی مبتلا گردد
نیمخواهم تب سودا نصیب دشمنم گردد.
میرمحمد افضل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ سَ)
بخیل. ممسک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
ممدوح بماندند دوسه بارخدایان
زین تنگدلان، تنگ دران، تنگ سرایان.
سوزنی (یادداشت ایضاً).
رجوع به تنگ بار و تنگ در و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان دیلمان است که در بخش سیاهکل شهرستان لاهیجان واقع است و 136 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا